سبک روستايي ايراني
شايد يکي از ريشههاي فرهنگي اکثريت ايرانيان، با برگشت به يک قرن پيش به جاي شهر محل سکنا، روستاي پدري يا مادري باشد. روستاهايي کهگاه از دل کوير در ميان ساختارهاي خشتيگاه در دل کوه در ميان کوهستانهاي صعب العبور و ساختارهاي سنگي،گاه در ميان جنگل و بيشهزار با ساختارهاي چوبي وگاه در کرانهي دريا و تالابها با ساختاري از نيزارها و خشت و چوب، درهر موقعيت اقليمي، مردمان آن روستا، با مصالح بومي، سکونتگاههايي را طرح ريزي و اجرا نمودهاند، که بنا به شرايط آب و هوايي و امکانات در دسترس و توان مالي خود بنايي قابل سکونت و آسايش محيطي نسبي را براي خانواده به ارمغان ميآورد.
در ميان طرح مايههاي اجرايي در کريدور جغرافيايي مختلف، ممکن است بناها هم از لحاظ عرضي و ارتفاع، تفاوتهاي از منظر نيازمندي خانواده، سطح طبقاتي آن خانواده در بکارگيري مصالح مرغوبتر و طرح مايههايي از رنگ و لعاب هنرمندان محلي را به رخ بنمايانند، که البته هميشه نقش تزئينات در درونگرايي بناهاي داخلي عيان ميگشته است و استفاده از موتيفهاي محلي در جدارهها و چيدمان فضايي و استفاده از اکسسوارهاي داخلي دست ساز هنرمندان بومي به عنوان سبک روستايي آن منطقه در صورت تکرار در ساختارهاي مشابه آن روستا پديد ميآمد،
سبک روستايي ايراني ابتدا به دليل مولفههاي اقليمي متنوع در استانها و جزاير مختلف کشور و سپس در دسترس بودن مصالح بومي و هنر هنرمندان محلي در طرح ريزي فضاهاي قابل سکونت براي اهالي روستا بوده است، که هر کدام سبک و سياق منحصر به فرد خود را دارا ميباشد.
به لحاظ موقعيت جغرافيايي ايران و چهار فصل بودن کشور و مطرح بودن خيلي از بناهاي شاخص با مولفهي بناهاي بومي چهارفصل، تنوع معماري نيز مرتبط با همين تغييرات فصلي و عوامل تاثيرگذار بر بستر فضاي داخلي از لحاظ زيستپذير بودن آنها در کليهي فصول سال ميباشد.
استفاده از مصالح طبيعي در دسترس همچون: خشت و گل حاصل از خاک کوير و ساقههاي گندم زارها، الوارهاي چوبي درختان جنگلي، سنگ لاشههاي دامنهي کوهستانها، نيزارهاي اطراف تالاب و مردابها، الياف طبيعي گياهان نخلي و… براي ايجاد معماري به سبک روستايي ايراني، نه تنها کافي ساختار و ترميم بناهاي روستايي ساکن در آن را آموخته و نسل به نسل به ديگران انتقال دادهاند.
در واقع شناخت خواص مواد و مصالح ساختماني پشتوانه نقش مثبت و استقلال روستاييان دارند و به خوبي ميدانند کدام خاک مناسب خشتزدن است و چه خاکي را بايد مايه چينه گل ساخت و براي عناصر تزئيني به کار برد.
بناهاي روستايي به دليل کيفيت مصالح و شيوهي اجرا، اکثرا در مقايسه با بناهاي شهري نياز به نگهداري و تعمير بيشتري دارند. غالبا بناهاي روستايي به راحتي تعمير ميشوند.
در سبک روستايي ايراني، اندازه فضاها در متناسب با ابعاد انساني است. انعطاف مردم روستا زياد است و با طبيعت راحتتر سازگار ميشود، به همين خاطر در فضاهاي داخلي ممکن است پلهها ظاهري غيرمتعارف يا ارتفاع درب ورودي کوتاه باشد. پنجرههاي خانه طوري ساخته ميشوند کهگويي طبيعت به داخل فضاي معماري نيز رخنه کرده است. در اين سبک ساختارهاي معماري از يک سو تحت تاثير اقليم و شرايط محيطي طبيعي قرار دارند و از سوي ديگر با الگوي معيشتي خانوادهها ارتباط دارد.
نقش عناصر تزئيني در سبک روستايي ايراني نيز هميشه بر عهدهي دست زنان هنرمندان روستايي بوده که نه تنها بر عامليت تزئيني بلکه بر کاربردي بودن صنايع دستي با حداقل وسايل و تجهيزات شکل ميگرفته است. بافت قاليچهها، گليمها، گبهها، حصيرها به عنوان پوشش کف سکونتگاههاي مسکوني به سبک روستايي ايراني، ساخت انواع وسايل دست بافت به صورت متکا با بالشتکها دور دوز و تزئين شده به عنوان پوششي براي نشيمن افراد به جاي مبلمانهاي امروزي و صدها وسيلهي ديگر کاربردي که در هر خانهاي مورد استفاده قرار ميگرفت. پارچه روميزي و يا روکش کوسنها و بالشتکهاي تزئيني، از جمله عناصري هستند که، در يک لحظه حال و هواي خانه روستايي را ايجاد ميکنند. رنگهايي مانند: آبي آسماني، طيفهاي رنگ زرد، سبز و بژ از جمله رنگهايي هستند که، نمادي از سبک روستايي ايراني به شمار ميروند.
در سبک روستايي ايراني، استفاده از طاقچههاي چوبي، طاقچههاي خشتي يا سنگي در دل ديوارهها براي نگهداري چراغهاي نفتي، کتاب قرآن، اتوهاي ذغالي و بعضي وسايل مورد نياز اهالي خانه نيز ملزوم بود و عمدتا يک يا دو طاقچه بنا به ظرفيت و حجم فضاي داخلي يا به صورت قرينه يا تکي طرح ريزي ميشد.

در بعضي از مناطق نيمهي پاييني جدارهها با پوششي متفاوتتر يا تغيير رنگ تا سطح ارتفاعي يک متر طرح ريزي ميگردند. آويختن وسايل کار ضروري همچون داس يا الک به جدارههاي داخلي که البته در اين سبک امروزه نقش نمادين و تزئيني دارد. استفاده از رنگ مايه سفيد، سبز روشن، آبي روشن نيز به عنوان پوششدهندهي جدارهها به صورت ترکيبي با تک رنگ در سبک روستايي ايراني متداول بوده است. استفاده از صندوقچههاي چوبي با ريز نقشهاي تزئين شده و قفلهاي نعل اسبي در گوشهاي از
فضاي داخلي که معمولا يادگاريها و اقلام ارزشمند در آن نگهداري ميشود که هميشه پوشش پارچهاي با طرحهاي بوته جقه و طرحهاي سنتي ايراني بر روي آن پوشيده ميشد.
استفاده از فرم خطي و هندسة مربع مستطيل در فرم شکلي فضاها و دارا بودن پنجرههاي ارسي شکل يا مربع شکل با دو دهنه بازشو با نقش مايههاي رنگ آبي يا قهوهاي در سبک روستايي ايراني رسوم ميباشد.
استفاده از الوارهاي چوبي به عنوان پوششدهندهي سقف که در فضاي داخلي به کمک رنگ روغن پوشش داده ميشد و در مناطق کويري با پوشش کاه گلي و در مناطق ساحلي يا جنگلي با ساقههاي برنج دسته شده. اساسا سبک روستايي ايراني همانند سبکهاي روستايي کشورهاي اروپايي که استفاده از چوب براي ساخت انواع مبلمانها و استفاده از عناصر معماري با سطح سادهتر از مدلهاي شهري مورد استفاده قرار ميگرفت تفاوت فاحشي دارد. لذا اساس سبک روستايي ايراني بر پايه فرمهاي هندسي ساده و استفاده از مصالح بومي هر منطقه براي ساخت در راستاي همساز بودن با اقليم و پايداري ابنيه در دراز مدت بوده است و به لحاظ فرهنگي زندگي خانوادگي تفکيک فضاها از لحاظ قائدهي اجتماعي و فرهنگي متفاوت بوده است و تنها يک کريدور فضايي نيازهاي يک خانواده که بعدها فضاي مطبخ نيز با دري کوچک به آن اضافه شد يا اضافهشدن اتاق بيشتر، رفع مينمود، ويژگيهاي “سبک روستايي ايراني” را، ميتوان به طور خلاصه، اين چنين بيان نمود:
- استفاده از فرمهاي خطي و هندسهي مربع مستطيل در طرح ريزي فضاي داخلي.
- استفاده از طاقچههاي چوبي، طاقچههاي خشتي يا سنگي در دل ديواره ها۔
- استفاده از مصالح طبيعي در دسترس همچون: خشت و گل حاصل از خاک کوير و ساقههاي گندم زارها، الوارهاي چوبي درختان جنگلي، سنگ لاشههاي دامنهي کوهستانها نيزارهاي اطراف تالاب و مردابها، الياف طبيعي گياهان نخلي.
- استفاده از قاليچهها، گليمها، گبهها، حصيرها به عنوان پوشش کف سکونتگاهها.
- ساخت انواع وسايل دست بافت به صورت متکا با بالشتکها دور دوز و تزئين شده به عنوان پوششي براي نشيمن افراد به جاي مبلمان.
- استفاده از رنگ مايه سفيد، سبز روشن، آبي روشن نيز به عنوان پوششدهندهي جدارهها.
بدون دیدگاه